یا اطمئنان، آرامیدن و قرار گرفتن »اطمأنّ به« بدان آرامید. بقول راغب: آرامش خاطر پس از پریشانی. »قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا« گفتند: میخواهیم از آن بخوریم و دلمان آرام گیرد (که آمدن مائده ممکن است) (مائده:113). »الذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکر اللَّه الا بذکر اللَّه تطمئنّ القلوب« ؛ آنان که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد، مگر نه این است که دلها به یاد خدا آرام میگیرد. (رعد:28)
»قال او لم تؤمن قال بلی و لکن لیطمئن قلبی« ؛ خداوند به ابراهیم (ع) فرمود: مگر هنوز ایمان نیاوردهای؟ عرض کرد: آری (ایمان دارم) ولی تا دلم آرام گیرد. (بقره:260)
چرا حضرت ابراهیم (ع) از خداوند درخواست نمود که کیفیت زنده شدن مردگان را - به امر خداوند - بالعیان به وی نشان دهد، و انگیزه این درخواست را حصول اطمینان بیان داشت؟ مفسران چند وجه در این باره گفتهاند، از جمله اینکه: آن ملک وی را مژده داد که خداوند وی را »خلیل« و دوست خاصّ خود قرار داده و هر آنچه او از خدا بخواهد مستجاب خواهد بود، حتی اگر زنده شدن مردگان را از حضرتش تمنّا کند.
ابراهیم (ع) خواست حقیقت این امر که وی از هم اکنون در این حد بنزد خداوند مستجاب الدعوه است به رأی العین مشاهده کند و مطمئن شود که مژده دهنده ملک بوده است.
وجه دوم این که چون نمرود با آن حضرت در امر زنده کردن مردگان به احتجاج پرداخت و گفت: من نیز به احیاء مردگان قادرم، وی ابراهیم را تهدید نمود که اگر نتوانی مردهای را بنحو معجزه و خارق عادت زنده کنی تو را به قتل میرسانم، ابراهیم عرض کرد خداوندا زنده کردن مرده را بدان گونه که نمرود میخواهد اِعمال دار تا وی ببیند و مطمئن گردم که بدست این نابکار کشته نمیشوم.
سومین وجه آن که ابراهیم (ع) پس از آنکه با دیده دل و با دلیل و برهان بر او ثابت شد که خداوند به احیاء مردگان قادر است، خواست تا با چشم سر نیز این امر را مشاهده کند که دیگر زمینهای برای وسوسه شیطان در دل او نماند. (مجمع البیان).